صفت تفضیلی:
more apatheticصفت عالی:
most apatheticبیاحساس، بیتفاوت، بیروح، بیشور، بیهیجان، بیواکنش، بیحال، بیغیرت، بیعلاقه، دلمرده، بیتوجه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A bad teacher can make students apathetic.
معلم بد میتواند شاگردان را بیعلاقه کند.
I realized that I was becoming increasingly depressed and apathetic.
دریافتم که بهطور افزونوار درحال افسردگی و دلمرده شدن هستم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «apathetic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/apathetic