شکل جمع:
blahsصفت تفضیلی:
more blahصفت عالی:
most blah(عامیانه - درمورد سخن و نگارش) ملالتآور، خستهکننده، از پیشدانسته، قسعلیهذا (درمورد چیزهای تکراری و خستهکننده)
he said: the guests were good and brought gifts, blah, blah, blah
او گفت: مهمانان خوب بودند و هدیه آوردند... و از این قبیل حرفهای بیمزه
Seeing that movie gave me a blah feeling.
دیدن آن فیلم مرا خسته و دلزده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blah» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blah