آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Humdrum

ˈhʌmdrʌm ˈhʌmdrʌm

معنی humdrum | جمله با humdrum

adjective

یکنواخت، ملالت‌آور، کسل‌کننده، بی‌تنوع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

she got fed up with the humdrum life of that remote town.

از زندگی یکنواخت در آن شهر دورافتاده خسته شد.

The accountant said it was the most humdrum day that she had ever passed.

حسابدار گفت این کسل‌کننده‌ترین روزی بود که او تابه‌حال گذرانده.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد humdrum

ارجاع به لغت humdrum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «humdrum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humdrum

لغات نزدیک humdrum

پیشنهاد بهبود معانی