گذشتهی ساده:
commonplacedشکل سوم:
commonplacedسومشخص مفرد:
commonplacesوجه وصفی حال:
commonplacingشکل جمع:
commonplacesصفت تفضیلی:
more commonplaceصفت عالی:
most commonplaceپیش پا افتاده، معمولی، مبتذل، همهجایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Jet travel is now a commonplace.
سفر با (هواپیمای) جت این روزها عادی است.
It is a commonplace that honey is sweet.
پرواضح است که عسل شیرین است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «commonplace» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commonplace