با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Rubber Stamp

ˈrəbərˈstæmp ˈrʌbəstæmp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rubber-stamped
  • شکل سوم:

    rubber-stamped
  • سوم شخص مفرد:

    rubber-stamps
  • وجه وصفی حال:

    rubber-stamping
  • شکل جمع:

    rubber stamps

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): rubber-stamp

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    مهر لاستیکی
    • - The company logo was imprinted on every page of the contract using a rubber stamp.
    • - با استفاده از مهر لاستیکی، لوگوی شرکت در هر صفحه‌ی قرارداد نقش بسته بود.
    • - The government agency required all official documents to be marked with a rubber stamp.
    • - سازمان دولتی دستور داد تمام اسناد رسمی ممهور به مهر لاستیکی باشند.
  • verb - transitive
    بدون بررسی و چون‌وچرا تأیید کردن، اتوماتیک‌وار تأیید کردن، صحه گذاشتن بر چیزی بدون فکر کردن
    • - The committee rubber-stamped the proposal without considering its potential consequences.
    • - کمیته بدون در نظر گرفتن عواقب احتمالی، این پیشنهاد را بدون بررسی و چون‌وچرا تأیید کرد.
    • - The manager rubber-stamped the report.
    • - مدیر گزارش را بدون بازبینی مفاد بدون چون‌وچرا تأیید کرد.
  • noun
    ماشین امضا، ماشین تأیید، ماشین بله‌قربان
    • - The new employee was a rubber stamp.
    • - کارمند جدید ماشین امضا بود.
    • - The parliament too had become the dictator's rubber stamp.
    • - پارلمان نیز ماشین تأیید احکام آن دیکتاتور شده بود.
    • - The CEO's management style was criticized for encouraging rubber stamps.
    • - از شیوه‌ی مدیریت مدیرعامل به دلیل تشویق کردن ماشین‌های تأیید انتقاد شد.
  • verb - transitive
    با مهر لاستیکی مهر کردن
    • - The teacher rubber-stamped all the students' papers.
    • - معلم تمام اوراق دانش‌آموزان را با مهر لاستیکی مهر کرد.
    • - The judge rubber-stamped the document to indicate that it had been reviewed and approved.
    • - قاضی به این سند با مهر لاستیکی مهر زد تا نشان دهد که بررسی و تأیید شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rubber stamp

  1. noun seal of approval
    Synonyms: go-ahead, green light, notarization, seal, stamp, thumbs up

ارجاع به لغت rubber stamp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rubber stamp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rubber-stamp-2

لغات نزدیک rubber stamp

پیشنهاد بهبود معانی