با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Chestnut

ˈtʃesnʌt ˈtʃesnʌt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    chestnuts

توضیحات

در انگلیسی بریتانیایی به‌جای chestnut از sweet chestnut استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural countable
انگلیسی آمریکایی گیاه‌شناسی شاه‌بلوط، درخت شاه‌بلوط، درخت شاه‌بلوط شیرین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The chestnut's blossoms were beautiful in the spring.
- شکوفه‌های درخت شاه‌بلوط در بهار زیبا بودند.
- The leaves of the chestnut turned golden in autumn.
- برگ‌های درخت شاه‌بلوط در پاییز به رنگ طلایی درآمدند.
noun countable
گیاه‌شناسی شاه‌بلوط (نوعی بلوط که روی درخت شاه‌بلوط شیرین رشد می‌کند و اغلب به‌صورت گرم پخته و خورده می‌شود)
- The children collected chestnuts in the park.
- بچه‌ها در پارک شاه‌بلوط جمع کردند.
- He enjoys a warm chestnut on chilly winter evenings.
- او از خوردن شاه‌بلوط گرم در عصرهای سرد زمستان لذت می‌برد.
noun countable
جانورشناسی اسب شاه‌بلوطی، اسب شاه‌بلوطی (نوعی اسب که به‌ رنگ شاه‌بلوط است)
- His favorite horse is a beautiful chestnut named Bella.
- اسب موردعلاقه‌ی او شاه‌بلوطی زیبا به نام بِلا است.
- She chose a chestnut for her next riding competition.
- او برای مسابقه‌ی سوارکاری بعدی خود اسب شاه‌بلوط انتخاب کرد.
noun uncountable
رنگ شاه‌بلوطی، رنگ شاه‌بلوطی
- She wore a chestnut dress that complemented her hair color.
- او لباس شاه‌بلوطی‌ای پوشیده بود که با رنگ موهایش هم‌خوانی داشت.
- The walls were painted in a deep chestnut, creating a cozy atmosphere.
- دیوارها به رنگ شاه‌بلوطی رنگ‌آمیزی شده بودند و فضای دنجی را ایجاد می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chestnut

  1. noun any of several attractive deciduous trees yellow-brown in autumn; yield a hard wood and edible nuts in a prickly bur
    Synonyms: bay, brown, chestnut-tree, horse, sorrel, joke, tree
  2. noun a large, brown nut that grows on a sweet chestnut tree, often cooked and eaten hot
  3. noun a reddish-brown horse
  4. noun a reddish-brown color

Collocations

  • chestnut-brown

    قهوه‌ای مایل به قرمز، شاه بلوطی

Idioms

  • an old chestnut

    (لطیفه یا آهنگ یا داستان) کهنه و مبتذل

  • pull someone's chestnuts out of the fire

    (با زور یا حیله) کسی را وادار به انجام کار خطرناکی کردن (به ویژه اگر به سود وادارکننده باشد)

ارجاع به لغت chestnut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chestnut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chestnut

لغات نزدیک chestnut

پیشنهاد بهبود معانی