آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ آذر ۱۴۰۴

    Chestnut

    ˈtʃesnʌt ˈtʃesnʌt

    شکل جمع:

    chestnuts

    توضیحات:

    در انگلیسی بریتانیایی به‌جای chestnut از sweet chestnut استفاده می‌شود.

    معنی chestnut | جمله با chestnut

    noun plural countable

    انگلیسی آمریکایی درخت گیاه‌شناسی شاه‌بلوط، درخت شاه‌بلوط، درخت شاه‌بلوط شیرین

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The chestnut's blossoms were beautiful in the spring.

    شکوفه‌های درخت شاه‌بلوط در بهار زیبا بودند.

    The leaves of the chestnut turned golden in autumn.

    برگ‌های درخت شاه‌بلوط در پاییز به رنگ طلایی درآمدند.

    noun countable

    گیاه‌شناسی شاه‌بلوط (نوعی بلوط که روی درخت شاه‌بلوط شیرین رشد می‌کند و اغلب به‌صورت گرم پخته و خورده می‌شود)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The children collected chestnuts in the park.

    بچه‌ها در پارک شاه‌بلوط جمع کردند.

    He enjoys a warm chestnut on chilly winter evenings.

    او از خوردن شاه‌بلوط گرم در عصرهای سرد زمستان لذت می‌برد.

    noun countable

    جانورشناسی اسب شاه‌بلوطی، اسب شاه‌بلوطی (نوعی اسب که به‌ رنگ شاه‌بلوط است)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    His favorite horse is a beautiful chestnut named Bella.

    اسب موردعلاقه‌ی او شاه‌بلوطی زیبا به نام بِلا است.

    She chose a chestnut for her next riding competition.

    او برای مسابقه‌ی سوارکاری بعدی خود اسب شاه‌بلوط انتخاب کرد.

    noun uncountable

    رنگ شاه‌بلوطی، رنگ شاه‌بلوطی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

    مشاهده

    She wore a chestnut dress that complemented her hair color.

    او لباس شاه‌بلوطی‌ای پوشیده بود که با رنگ موهایش هم‌خوانی داشت.

    The walls were painted in a deep chestnut, creating a cozy atmosphere.

    دیوارها به رنگ شاه‌بلوطی رنگ‌آمیزی شده بودند و فضای دنجی را ایجاد می‌کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد chestnut

    1. noun any of several attractive deciduous trees yellow-brown in autumn; yield a hard wood and edible nuts in a prickly bur
      Synonyms:
      tree chestnut-tree horse brown bay sorrel joke

    Collocations

    chestnut-brown

    قهوه‌ای مایل به قرمز، شاه بلوطی

    Idioms

    an old chestnut

    (لطیفه یا آهنگ یا داستان) کهنه و مبتذل

    pull someone's chestnuts out of the fire

    (با زور یا حیله) کسی را وادار به انجام کار خطرناکی کردن (به ویژه اگر به سود وادارکننده باشد)

    سوال‌های رایج chestnut

    شکل جمع chestnut چی میشه؟

    شکل جمع chestnut در زبان انگلیسی chestnuts است.

    ارجاع به لغت chestnut

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chestnut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chestnut

    لغات نزدیک chestnut

    • - chesterfield
    • - chesterton
    • - chestnut
    • - chestnut blight
    • - chestnut-brown
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.