با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Sorrel

ˈsɔː- / / ˈsɑː- ˈsɒrəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

اسب کرند، گوزن نر سه‌ساله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sorrel

  1. noun Any of various short, coarse weeds (genus Rumex) of the buckwheat family, with sour, edible leaves
    Synonyms: dock, oxalis, wood-sorrel, sour-grass
  2. adjective Of a light brownish color
    Synonyms: red, tawny, roan, sandy, brownish-orange
  3. noun East Indian sparsely prickly annual herb or perennial subshrub widely cultivated for its fleshy calyxes used in tarts and jelly and for its bast fiber
    Synonyms: roselle, rozelle, red sorrel, Jamaica sorrel, Hibiscus sabdariffa
  4. noun Large sour-tasting arrowhead-shaped leaves used in salads and sauces
    Synonyms: common sorrel

ارجاع به لغت sorrel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sorrel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sorrel

لغات نزدیک sorrel

پیشنهاد بهبود معانی