آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Uneventful

ˌʌnɪˈventfl ˌʌnɪˈventfl

معنی uneventful | جمله با uneventful

adjective C2

بی‌حادثه، بی‌ماجرا، آرام، یکنواخت، بی‌اتفاق، بدون رویداد مهم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Her life had been largely uneventful until she moved abroad.

زندگی‌اش تا زمانی که به خارج مهاجرت کرد، عمدتاً بی‌ماجرا بود.

Thankfully, the surgery was uneventful and successful.

خوشبختانه عمل جراحی بدون هیچ حادثه‌ای و با موفقیت انجام شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an uneventful year

سالی که در آن رویدادهای مهمی اتفاق نیفتاده باشد

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد uneventful

  1. adjective monotonous, dull

ارجاع به لغت uneventful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uneventful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uneventful

لغات نزدیک uneventful

پیشنهاد بهبود معانی