صفت تفضیلی:
cornierصفت عالی:
corniestغلهای، شاخی، چرند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I dislike his corny jokes.
از شوخیهای لوس و بیمزهی او بیزارم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corny» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corny