فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Warmed-over

ˈwɔːmdˌəʊvə ˈwɔːmdˌəʊvə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

غذا و آشپزی دوباره گرم‌شده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

I prefer to cook a fresh meal at home rather than eating warmed-over food.

ترجیح می‌دهم به جای خوردن غذای دوباره گرم‌شده، غذای تازه در خانه بپزم.

After a long day at work, I don't feel like eating warmed-over food.

بعد از یک روز طولانی در محل کار، حوصله‌ی خوردن غذای دوباره گرم‌شده را ندارم.

adjective

تکراری، کلیشه‌ای، تغییرنیافته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The warmed-over ideas in the book were disappointing.

ایده‌های تکراری موجود در کتاب ناامیدکننده بودند.

The warmed-over plot line of the movie made it predictable and unexciting.

خط داستانی کلیشه‌ای این فیلم آن را قابل پیش‌بینی و غیرهیجان‌انگیز کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد warmed-over

  1. adjective without freshness or appeal because of overuse
    Synonyms:
    overused tired stale commonplace trite hackneyed clichéd well-worn worn-out banal stereotyped stereotypical platitudinous shopworn threadbare timeworn corny platitudinal bromidic overworked musty stereotypic

ارجاع به لغت warmed-over

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «warmed-over» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/warmed-over

لغات نزدیک warmed-over

پیشنهاد بهبود معانی