غذا و آشپزی دوباره گرمشده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
I prefer to cook a fresh meal at home rather than eating warmed-over food.
ترجیح میدهم به جای خوردن غذای دوباره گرمشده، غذای تازه در خانه بپزم.
After a long day at work, I don't feel like eating warmed-over food.
بعد از یک روز طولانی در محل کار، حوصلهی خوردن غذای دوباره گرمشده را ندارم.
تکراری، کلیشهای، تغییرنیافته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The warmed-over ideas in the book were disappointing.
ایدههای تکراری موجود در کتاب ناامیدکننده بودند.
The warmed-over plot line of the movie made it predictable and unexciting.
خط داستانی کلیشهای این فیلم آن را قابل پیشبینی و غیرهیجانانگیز کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «warmed-over» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/warmed-over