Stereotypical

ˌsterioˈtɪpɪkəl ˈsteriətaɪp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective C2
کلیشه‌ای، وابسته به یا ساخته‌شده با کلیشه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
قالبی، متحجر، مبتذل، یکجور دیس، پر مانند (stereotypic هم می‌گویند)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stereotypical

  1. adjective Without freshness or appeal because of overuse
    Synonyms: stereotyped, stereotypic, banal, bromidic, clichéd, commonplace, corny, hackneyed, musty, overused, overworked, platitudinal, platitudinous, shopworn, stale, threadbare, timeworn, tired, trite, warmed-over, well-worn, worn-out, unimaginative

ارجاع به لغت stereotypical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stereotypical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stereotypical

لغات نزدیک stereotypical

پیشنهاد بهبود معانی