صفت تفضیلی:
more hackneyedصفت عالی:
most hackneyedلوث، پیشپاافتاده، خز، کلیشهای (اصطلاحات، عبارات یا ایدههایی که بهدلیل استفادهی مکرر و بیشازحد، ارزش خود را از دست داده و تکراری و بیمحتوا شدهاند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This artist's style had become stale after years of repetition
پساز سالها تکرار، سبک این هنرمند لوث شده بود.
The comedian's hackneyed jokes failed to elicit any laughter from the audience.
شوخیهای کلیشهای این کمدین نتوانست خندهی تماشاگران را برانگیزد.
The film's plot was so hackneyed that I could predict the ending.
داستان فیلم آنقدر پیشپاافتاده بود که میتوانستم پایان آن را پیشبینی کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hackneyed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hackneyed