امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Antiquated

ˈæntɪkweɪtɪd ˈæntɪkweɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کهنه، منسوخ، متروک، قدیمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the clatter of the antiquated automobile
- تلق‌تلق کردن اتومبیل قراضه
- an antiquated tax system
- نظام مالیاتی فرسوده و دیروزین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antiquated

  1. adjective obsolete
    Synonyms:
    aged ancient antediluvian antique archaic dated elderly fusty hoary moldy obsolescent old old-fangled old-fashioned old hat outmoded out-of-date outworn superannuated
    Antonyms:
    forward-looking modern new recent

ارجاع به لغت antiquated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antiquated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antiquated

لغات نزدیک antiquated

پیشنهاد بهبود معانی