Superannuated

ˌsuːpərˈænjueɪtɪd ˌsuːpərˈænjueɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    superannuates
  • وجه وصفی حال:

    superannuating

معنی

adjective
بازنشسته، متقاعد، از کار افتاده، زیاد کهنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد superannuated

  1. adjective Old; no longer valid or fashionable
    Synonyms: outdated, obsolete, antiquated, passe, passé, aged, overage, overaged, senile, out-of-date, over-the-hill

ارجاع به لغت superannuated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «superannuated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/superannuated

لغات نزدیک superannuated

پیشنهاد بهبود معانی