گذشتهی ساده:
superannuatedشکل سوم:
superannuatedسومشخص مفرد:
superannuatesوجه وصفی حال:
superannuatingمتروکه دانستن، بازنشسته دانستن یاشدن، کهنه شدن، از مد افتادن، سالخورده شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a superannuated bank employee
کارمند بازنشستهی بانک
The radio superannuates the news printed in newspapers.
رادیو خبرهای مندرج در روزنامه را کهنهنما میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «superannuate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/superannuate