فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Overage

ˌoʊvərˈeɪdʒ ˈəʊvərɪdʒˈoʊ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • adjective
    (از سن معین) مسن‌تر، پیرتر
  • adjective
    پیر، وامانده، بسیار سالخورده، فرتوت، مسن
  • noun
    فزونی، بیشی، زیادتی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overage

  1. adjective Too old to be useful; - Anthony Trollope
    Synonyms: superannuated, overaged, over-the-hill
  2. noun An amount or quantity beyond what is needed, desired, or appropriate
    Synonyms: excess, fat, glut, overflow, overmuch, overrun, overstock, oversupply, superfluity, surplus, surplusage

ارجاع به لغت overage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overage

لغات نزدیک overage

پیشنهاد بهبود معانی