آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Overstock

ˌoʊvərˈstɑːk ˌoʊvərˈstɑːk ˌəʊvəˈstɒk ˌəʊvəˈstɒk

معنی overstock

noun verb - transitive

زیاد پر کردن، بیش‌از‌حد اندوختن، زیاد ذخیره کردن، موجودی بیش‌ازحد لزوم داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد overstock

  1. noun an amount or quantity beyond what is needed, desired, or appropriate
  1. verb to place a load
    Synonyms:
    overload cram overfill
  1. verb stock excessively
    Antonyms:
    understock

ارجاع به لغت overstock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overstock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overstock

لغات نزدیک overstock

پیشنهاد بهبود معانی