فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Overstrain

ˌoʊvəˈstreɪn ˌoʊvəˈstreɪn ˌəʊvəˈstreɪn ˌəʊvəˈstreɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive verb - intransitive
    سخت به تلاش افتادن، زور زیادی زدن، به خود فشار بیش‌از‌حد آوردن
    • - that load is too heavy; don't overstrain yourself
    • - به خودت فشار نیاور، آن بار خیلی سنگین است
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overstrain

  1. verb Strain excessively
    Synonyms: overextend

ارجاع به لغت overstrain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overstrain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overstrain

لغات نزدیک overstrain

پیشنهاد بهبود معانی