فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Overstrung

ˌoʊvəˈstrʌŋ ˌəʊvəˈstrʌŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    زیاد کوک شده، خیلی حساس
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overstrung

  1. adjective Being in a tense state
    Synonyms: highstrung, tense, excitable, distraught, edgy, hypersensitive, high-strung, highly strung, nervous, jittery, jumpy, nervy, restive, uptight

ارجاع به لغت overstrung

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overstrung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overstrung

لغات نزدیک overstrung

پیشنهاد بهبود معانی