آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Edgy

ˈedʒi ˈedʒi

معنی edgy | جمله با edgy

adjective informal

کج‌خلق، زودرنج، عصبی، ناراحت، مضطرب، پریشان، ناآرام، دل‌واپس، نگران

The students were edgy while waiting for their exam results.

دانش‌آموزان درحالی که منتظر نتایج امتحان خود بودند، پریشان بودند.

She’s been edgy lately.

تازگی‌ها خیلی زودرنج شده.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She was nervous and edgy.

او عصبی و زودرنج بود.

adjective informal

تحریک‌آمیز، بحث‌برانگیز، خلاف عرف، جسورانه، چالش‌برانگیز، غیرمتعارف، متفاوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Her ideal man would be ‘edgy’.

مرد ایده‌آل او شخصی خلاف عرف است.

The novel’s edgy style pushed the boundaries of contemporary literature.

سبک جسورانه‌ی رمان، مرزهای ادبیات معاصر را به چالش کشید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

edgy negotiations

مذاکرات بحث‌برانگیز

adjective

تیز، برنده

The sword’s edgy tip could pierce armor.

نوک تیز شمشیر می‌توانست زره را سوراخ کند.

He prefers edgy scissors for precise cutting.

او قیچی‌ تیز را برای برش دقیق ترجیح می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد edgy

ارجاع به لغت edgy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «edgy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/edgy

لغات نزدیک edgy

پیشنهاد بهبود معانی