فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Recent

ˈriːsnt ˈriːsnt

صفت تفضیلی:

more recent

صفت عالی:

most recent

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

تازه، جدید، اخیر، متأخر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

his recent book

کتاب اخیر او

one of the important events of recent years

یکی از مهمترین رویدادهای سالهای اخیر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

her most recent poem

تازه‌ترین شعر او

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recent

  1. adjective current
    Synonyms:
    new modern up-to-date contemporary present-day latest fresh today young novel late latter neoteric newfangled just out latter-day modernistic newborn hot off the press hot off the fire contempo
    Antonyms:
    past old earlier future

لغات هم‌خانواده recent

  • adjective
    recent

ارجاع به لغت recent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recent

لغات نزدیک recent

پیشنهاد بهبود معانی