Dated

ˈdeɪtɪd ˈdeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    dates
  • وجه وصفی حال:

    dating
  • صفت تفضیلی:

    more dated
  • صفت عالی:

    most dated

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
(اسناد) تاریخ‌دار، با تاریخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
کهنه، منسوخ، از رواج‌افتاده، از مدافتاده
- Separate the dated letters from the undated ones.
- نامه‌های تاریخ‌دار را از نامه‌های بی‌تاریخ جدا کن.
- His style is outdated.
- سبک او باب روز نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dated

  1. adjective out-of-date
    Synonyms: antiquated, archaic, behind the times, obsolescent, obsolete, old-fashioned, old hat, outdated, outmoded, out of style, passé, unfashionable

لغات هم‌خانواده dated

ارجاع به لغت dated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dated

لغات نزدیک dated

پیشنهاد بهبود معانی