سومشخص مفرد:
datesوجه وصفی حال:
datingصفت تفضیلی:
more datedصفت عالی:
most dated(اسناد) تاریخدار، با تاریخ
کهنه، منسوخ، از رواجافتاده، از مدافتاده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Separate the dated letters from the undated ones.
نامههای تاریخدار را از نامههای بیتاریخ جدا کن.
His style is outdated.
سبک او باب روز نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dated