آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Everyday

ˈevrideɪ ˈevrideɪ

معنی everyday | جمله با everyday

adjective A2

روزانه، هرروزه، روزمره

my everyday routine

کارهای روزانه‌ی من

adjective

معمولی، عادی، پیش‌پا‌افتاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

the everyday problems of living in a big town

مسائل معمولی زندگی در یک شهر بزرگ

everyday shoes

کفش معمولی (در برابر کفش مهمانی و غیره)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد everyday

ارجاع به لغت everyday

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «everyday» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/everyday

لغات نزدیک everyday

پیشنهاد بهبود معانی