آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Unfamiliar

ʌnfəˈmɪlijər ˌʌnfəˈmɪliə

معنی unfamiliar | جمله با unfamiliar

adjective B2

( unfamiliarity ) ناآشنا، ناشناخته، عجیب، ناآشنایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

an unfamiliar face

قیافه‌ی ناآشنا

I am unfamiliar with her accent.

با لهجه‌ی او آشنا نیستم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unfamiliar

  1. adjective inexperienced; not knowing about
    Synonyms:
    unaware ignorant uninformed unknowing oblivious unacquainted unversed unskilled unaccustomed uninstructed uninitiated unpracticed unknown unwitting inconversant unconversant not associated out of contact incognizant not versed in

ارجاع به لغت unfamiliar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unfamiliar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unfamiliar

لغات نزدیک unfamiliar

پیشنهاد بهبود معانی