Unfamiliarity

ˌənfəˌmɪˈljerəti ˌʌnfəˌmɪlɪˈærɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( unfamiliar ) ناآشنا، ناشناخته، عجیب، ناآشنایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unfamiliarity

  1. noun The condition of being uninformed or unaware
    Synonyms: ignorance, innocence, nescience, strangeness, obliviousness, unawareness, unconsciousness
    Antonyms: familiarity

ارجاع به لغت unfamiliarity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unfamiliarity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unfamiliarity

لغات نزدیک unfamiliarity

پیشنهاد بهبود معانی