شکل جمع:
ignorancesنادانی، جهل، بیخبری، ناشناسی، جهالت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the period of ignorance amongst the Arabs
دوران جهالت اعراب
Ignorance leads to prejudice.
نادانی منجر به پیشداوری میشود.
his ignorance of his father's death
بیخبری او از مرگ پدرش
to keep in ignorance of
بیخبر نگهداشتن از
Ignorance of the law does not exempt one from obeying it.
بیاطلاعی از قانون فرد را از اطاعت آن مستثنی نمیکند.
... shall remain in absolute ignorance for ever
... در جهل مرکب ابدالدهر بماند
بیخبری شادیبخش است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ignorance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ignorance