امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Innocence

ˈɪnəsns ˈɪnəsns
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از innocency به‌ جای innocence استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
بی‌گناهی، بی‌تقصیری، پاکی، برائت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the innocence of a child
- معصومیت یک طفل
- He insisted upon his own innocence.
- او اصرار می‌کرد که بی‌گناه است.
- The police questioned his innocence.
- پلیس بی‌گناهی او را زیر سؤال برد.
- They laughed at the innocence of their rustic housekeeper.
- آنان به ساده‌دلی کلفت روستایی خود خندیدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد innocence

  1. noun blamelessness
    Synonyms:
    chastity clean hands clear conscience guiltlessness immaculateness impeccability incorruptibility incorruption inculpability probity purity righteousness sinlessness stainlessness uprightness virtue
    Antonyms:
    badness blame corruption evil guilt sin
  1. noun harmlessness, naiveté
    Synonyms:
    artlessness candidness credulousness forthrightness frankness freshness guilelessness gullibility ignorance inexperience ingenuousness innocuousness innoxiousness inoffensiveness lack nescience plainness purity simplicity sincerity unaffectedness unawareness unfamiliarity unknowingness unsophistication unworldliness virtue
    Antonyms:
    experience impurity knowledge treacherousness wildness

لغات هم‌خانواده innocence

ارجاع به لغت innocence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «innocence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/innocence

لغات نزدیک innocence

پیشنهاد بهبود معانی