آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Freshness

American: ˈfreʃnəs British: ˈfreʃnəs

معنی freshness

noun

تازگی، تازه بودن، نو بودن

noun

(باد) تندی

noun

شادابی، طراوت، نشاط، تر و تازگی، (رنگ) روشن بودن

noun

تازه نفسی، سرحال بودن

noun

پر رویی، بی حیایی، بی شرمی، وقاحت

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد freshness

  1. noun newness
    Synonyms:
    novelty originality youth inexperience brightness shine glow cleanness clearness vigor sparkle innovativeness inventiveness bloom dew dewiness greenness rawness callowness viridity
    Antonyms:
    oldness staleness

لغات هم‌خانواده freshness

ارجاع به لغت freshness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freshness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freshness

لغات نزدیک freshness

پیشنهاد بهبود معانی