با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Freshness

American: ˈfreʃnəs British: ˈfreʃnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
تازگی، تازه بودن، نو بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
آب‌و‌هوا خنکی، تازه بودن
noun
(باد) تندی
noun
شادابی، طراوت، نشاط، تر و تازگی، (رنگ) روشن بودن
noun
تازه نفسی، سرحال بودن
noun
پر رویی، بی حیایی، بی شرمی، وقاحت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد freshness

  1. noun newness
    Synonyms: bloom, brightness, callowness, cleanness, clearness, dew, dewiness, glow, greenness, inexperience, innovativeness, inventiveness, novelty, originality, rawness, shine, sparkle, vigor, viridity, youth
    Antonyms: oldness, staleness

لغات هم‌خانواده freshness

ارجاع به لغت freshness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freshness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/freshness

لغات نزدیک freshness

پیشنهاد بهبود معانی