آخرین به‌روزرسانی:

Refreshingly

rɪˈfreʃɪŋli rɪˈfreʃɪŋli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

(به دلیل تا حدودی متفاوت بودن) به‌طور دلپذیر، به‌طور خوشایند، به‌طور متفاوت و جالب

They have been refreshingly honest with us.

آن‌ها به‌طور خوشایند با ما صادق بوده‌اند.

a woman with refreshingly original ideas

زنی با افکاری دلپذیر

adverb

به‌طور فرح‌بخش، به‌طور نیروبخش، به‌طور طراوت‌بخش، به‌طور روح‌بخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

refreshingly cold water

آب سرد فرح‌بخش

A strong breeze blew refreshingly all day.

نسیمی تند در تمام طول روز به‌طور طراوت‌بخش می‌وزید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد refreshingly

  1. adverb in a manner that relieves fatigue and restores vitality
    Synonyms:
    refreshfully

لغات هم‌خانواده refreshingly

ارجاع به لغت refreshingly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «refreshingly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refreshingly

لغات نزدیک refreshingly

پیشنهاد بهبود معانی