با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Righteousness

ˈraɪtʃəsnəs ˈraɪtʃəsnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
درستی اخلاقی، رفتار صحیح اخلاقی، درستکاری، درست‌کرداری، حق‌گزاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He has left the path of righteousness.
- او راه درست‌کرداری را رها کرده است.
- We had little doubt about the righteousness of our cause.
- در مورد درستی اخلاقی هدفمان تردید کمی داشتیم.
- He spoke about the importance of righteousness.
- او در مورد اهمیت حق‌گزاری صحبت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد righteousness

  1. noun Justice
    Synonyms: fairness, uprightness, rectitude, virtue, good, goodness, morality, probity, justness, rightness, virtuousness
    Antonyms: unrighteousness
  2. noun Devotion to a sinless life
    Synonyms: piety, saintliness, ethic, devoutness, ethicality, devotion, reverence, ethicalness, religiousness, morality, godliness, spirituality, propriety, zeal, rightfulness, worship, rightness
    Antonyms: blasphemy, irreverence, impiety

لغات هم‌خانواده righteousness

ارجاع به لغت righteousness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «righteousness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/righteousness

لغات نزدیک righteousness

پیشنهاد بهبود معانی