جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Righter

American: ˈraɪtər British: ˈraɪtə

معنی

دادگستر، مصلح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد righter

adjective designating the side intended for show

Synonyms:

cleaner

adjective conforming to accepted standards

Synonyms:

nicer decenter comelier seemlier

adjective sane, healthy

Synonyms:

healthier fitter heartier haler sounder wiser

Antonyms:

unhealthier madder

adjective most suitable or right for a particular purpose

Synonyms:

better fitter apter happier riper

adjective in conformance with justice or law or morality

Synonyms:

juster truer timelier seemlier

Antonyms:

corrupter center

adjective correct

Synonyms:

truer

adjective consistent with prevailing or accepted standards or circumstances

Synonyms:

fitter juster

ارجاع به لغت righter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «righter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/righter

لغات نزدیک righter

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!