گذشتهی ساده:
worstedشکل سوم:
worstedسومشخص مفرد:
worstsوجه وصفی حال:
worstingصفت تفضیلی:
worseبدترین، بدتر از همه
امتیاز آوردن (در مسابقه)، شکست دادن، وخیم شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the worst book I have ever read
بدترین کتابی که تابهحال خواندهام
the worst economic condition
بدترین وضع اقتصادی
his worst sin
بدترین گناه او
They suffered worst.
آنها به بدترین صورت رنج بردند.
We must prepare for the worst.
ما باید خود را برای بدترین وضع آماده کنیم.
The storm is doing its worst.
توفان دارد کولاک میکند.
The worst is yet to come!
هنوز باید منتظر بدتر از اینها بود، کجاشو دیدی!
This book is the worst.
این کتاب از همه بدتر است.
در بدترین شرایط (یا وضع یا حالت)
شکست دادن، در بدترین وضع قرار دادن
if (the) worst comes to (the) worst
اگر وضع به بدترین حالت برسد، در بدترین شرایط
(امریکا - عامیانه) خیلی، بسیار زیاد، یک عالمه، به بدترین وجه
بدبین بودن (دربارهی چیزی)، بدترین احتمالات را درنظر گرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «worst» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/worst