گذشتهی ساده:
bestedشکل سوم:
bestedسومشخص مفرد:
bestsوجه وصفی حال:
bestingصفت تفضیلی:
betterتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به خیر گذشتن، نیکفرجام بودن
به بهترین وجهی که شخص بتواند، تا آنجایی که مقدور باشد
1- حداکثر، بیشینه
2- تحت بهترین شرایط
در بهترین حالت
1- شکست دادن، پیشی گرفتن، فایق شدن بر
2- زرنگتر بودن (از)
باید، بهتر است، خوب است
ساختن با، تحمل کردن
مانند بهترین، با بهترین
از دو طرف سود بردن، از مزایای دو چیز مختلف بهطور همزمان بهرهمند شدن
the best thing since sliced bread
نوبر، تا حالا روی دستش نیامده است (بهترین و عالیترین چیز در نوع خود)
attack is the best form of defence
حمله بهترین نوع دفاع است
تمام تلاش خود را کردن، با تمام وجود تلاش کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «best» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/best