با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Golden

ˈɡoʊldn ˈɡəʊldn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more golden
  • صفت عالی:

    most golden

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
طلایی، زرین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a golden statue
- مجسمه‌ی طلایی
- She has golden hair.
- او موی طلایی دارد.
adjective
درخشنده
adjective
اعلا، عالی، پرقیمت
- the golden age of Persian civilization
- عصر طلایی تمدن ایران
- golden opportunity
- فرصت طلایی (عالی)
adjective
موفق، پرافتخار، پر رونق
adjective
پنجاهمین سالگرد
- They celebrated the golden anniversary of their marriage.
- آنان پنجاهمین سالگرد ازدواج خود را جشن گرفتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد golden

  1. adjective beautiful, advantageous
    Synonyms: auspicious, best, blissful, bright, brilliant, delightful, excellent, favorable, flourishing, glorious, happy, joyful, joyous, opportune, precious, promising, propitious, prosperous, resplendent, rich, rosy, shining, successful, valuable
    Antonyms: disadvantaged, ugly, unsuccessful
  2. adjective dark yellow
    Synonyms: aureate, auric, auriferous, aurous, aurulent, blond, blonde, caramel, dusty, flaxen, honeyed, mellow yellow, ochroid, straw, tan, tawny, wheat

ارجاع به لغت golden

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «golden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/golden

لغات نزدیک golden

پیشنهاد بهبود معانی