با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Blissful

ˈblɪsfl ˈblɪsfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
خوش، سعادتمند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blissful

  1. adjective happy
    Synonyms: beatific, cool, crazy, delighted, dreamy, ecstatic, elated, enchanted, enraptured, euphoric, floating, flying, gone, heavenly, in ecstasy, in seventh heaven, in the twilight zone, joyful, joyous, mad, on cloud nine, rapturous, sent, spaced-out, turned-on
    Antonyms: grieving, miserable, sorrowful, unhappy, upset, wretched

ارجاع به لغت blissful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blissful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blissful

لغات نزدیک blissful

پیشنهاد بهبود معانی