آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Wretched

ˈretʃɪd ˈretʃɪd

معنی wretched | جمله با wretched

adjective C2

رنجور، بدبخت، بیچاره، ضعیف‌الحال، پست، تأسف‌آور، فلاکت‌بار، بسیار نامطلوب

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

the wretched wife of the slain soldier

زن بدبخت سرباز کشته‌شده

Their living conditions are truly wretched.

شرایط زندگی آنان واقعاً فلاکت‌بار است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

wretched health

سلامتی بسیار بد

the wretched food of the prison

خوراکهای بسیار بد زندان

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wretched

ارجاع به لغت wretched

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wretched» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wretched

لغات نزدیک wretched

پیشنهاد بهبود معانی