امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dejected

dɪˈdʒektɪd dɪˈdʒektɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
( deject =) پژمان، نژند، افسرده، ناراحت و غمگین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Her eyes were dejected and her visage pale.
- چشمانش غم‌زده و چهره‌اش رنگ پریده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dejected

  1. adjective depressed, blue
    Synonyms:
    abject all torn up atrabilious black bleak broody bummed out cast down cheerless clouded crestfallen dampened dashed despondent disconsolate discouraged disheartened dismal dispirited doleful down downcast downhearted down in the dumps down in the mouth dragged drooping droopy gloomy glum heavyhearted hurting in the pits low low-spirited melancholy miserable moody mopey mopish morose sad sagging shot down spiritless woebegone wretched
    Antonyms:
    cheerful encouraged happy joyous

ارجاع به لغت dejected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dejected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dejected

لغات نزدیک dejected

پیشنهاد بهبود معانی