Downhearted

ˌdaʊnˈhɑːrt̬ɪd ˌdaʊnˈhɑːtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
افسرده، دل‌شکسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد downhearted

  1. adjective depressed, unhappy
    Synonyms: blue, chapfallen, crestfallen, dejected, despondent, disconsolate, discouraged, disheartened, dismayed, dispirited, down, downcast, low, low-spirited, sad, sorrowful, spiritless, woebegone
    Antonyms: cheered, happy, heartened, uplifted

ارجاع به لغت downhearted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «downhearted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/downhearted

لغات نزدیک downhearted

پیشنهاد بهبود معانی