فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Heartened

ˈhɑːrt̬nd ˈhɑːtnd

سوم‌شخص مفرد:

heartens

وجه وصفی حال:

heartening

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

امیدوار، دلگرم، خوشحال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

I was heartened to hear reports that the tickets for the show were selling well.

از شنیدن خبرهایی مبنی بر فروش خوب بلیت‌های نمایش، دلگرم شدم.

We all felt heartened by the news.

همه‌ی ما از شنیدن این خبر خوشحال شدیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heartened

  1. verb give encouragement to
    Synonyms:
    encouraged inspired stimulated energized aroused roused reassured emboldened cheered uplifted inspirited rallied nerved recreated solaced
    Antonyms:
    discouraged disheartened depressed

لغات هم‌خانواده heartened

ارجاع به لغت heartened

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heartened» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heartened

لغات نزدیک heartened

پیشنهاد بهبود معانی