افسرده، دلمرده، غمگین، ناراحت، مغموم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After receiving the bad news, she became low-spirited and withdrew from social activities.
پس از دریافت خبر بد، دلمرده شد و از فعالیتهای اجتماعی کنارهگیری کرد.
Despite her low-spirited mood, she tried to put on a happy face for her friends.
علیرغم حال ناراحتش، سعی کرد چهرهای شاد برای دوستانش به نمایش بگذارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «low-spirited» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/low-spirited