صفت تفضیلی:
more forlornصفت عالی:
most forlornسرگردان، بیچاره، درمانده، بیکس، متروک
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a forlorn cabin by the sea
کلبهی متروکهای در کنار دریا
A forlorn old lady living in a hut.
پیرزن بینوایی که در آلونکی زندگی میکند.
A city forlorn of life.
شهری که در آن از حیات خبری نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forlorn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forlorn