با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Lonely

ˈloʊnli ˈləʊnli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    lonelier
  • صفت عالی:

    loneliest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
تنها، بی‌کس، غریب، بی‌یار، متروک، بیغوله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- sick and lonely for home
- بیمار و دلتنگ وطن
- a lonely lover
- عاشق در فراق
- Retired people often feel lonely.
- بازنشسته‌ها اغلب احساس تنهایی می‌کنند.
- Read a book when you feel lonely.
- وقتی‌که احساس دلتنگی می‌کنی، کتاب بخوان.
- a lonely little town on the edge of the forest
- شهر کوچک و تک در کنار جنگل
- A lonely fisherman was standing in front of the boat.
- یک ماهیگیر تک و تنها جلو قایق ایستاده بود.
- a lonely road
- جاده‌ی خلوت
- a dangerous and lonely part of the coast
- بخش خطرناک و بی‌سکنه‌ی کرانه
- It's a lonely thing to be the captain of a ship.
- ناخدای کشتی بودن موجب احساس تنهایی می‌شود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lonely

  1. adjective feeling friendless, forlorn
    Synonyms: abandoned, alone, apart, by oneself, comfortless, companionless, deserted, desolate, destitute, disconsolate, down, empty, estranged, forsaken, godforsaken, homeless, isolated, left, lone, lonesome, outcast, reclusive, rejected, renounced, secluded, single, solitary, troglodytic, unattended, unbefriended, uncherished, unsocial, withdrawn
    Antonyms: befriended, loved, unlonely
  2. adjective out-of-the-way
    Synonyms: alone, deserted, desolate, godforsaken, isolated, obscure, off the beaten track, private, quiet, remote, removed, retired, secluded, secret, sequestered, solitary, unfrequented, uninhabited
    Antonyms: close, frequented, inhabited

ارجاع به لغت lonely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lonely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lonely

لغات نزدیک lonely

پیشنهاد بهبود معانی