صفت تفضیلی:
more reclusiveصفت عالی:
most reclusiveگوشهگیر، عزلتگزین، خلوتگزین، گوشهنشین، مردمگریز، منزوی، معتکف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The reclusive author rarely appeared at public events.
نویسندهی مردمگریز بهندرت در رویدادهای عمومی حاضر میشد.
The reclusive artist preferred to work alone in her studio.
هنرمند خلوتگزین ترجیح میداد که بهتنهایی در استودیوی خود کار کند.
His reclusive lifestyle puzzled his friends and family.
سبک زندگی عزلتنشینانهاش باعث سردرگمی دوستان و خانوادهاش شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reclusive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reclusive