(فرد) سرد، غیرصمیمی، کنارهگیر، خشک، نجوش، منزوی، دیرجوش، گوشهگیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was always standoffish, never letting anyone get too close to her.
او همیشه کنارهگیر بود و هرگز اجازه نمیداد کسی خیلی به او نزدیک شود.
She had a standoffish demeanor that made it hard to approach her.
او رفتاری غیرصمیمی داشت که نزدیک شدن به او را سخت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «standoffish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/standoffish