امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Standoffish

stændˈɒfɪʃ stændˈɒfɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
(فرد) سرد، غیرصمیمی، کناره‌گیر، خشک، نجوش، منزوی، دیرجوش، گوشه‌گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She was always standoffish, never letting anyone get too close to her.
- او همیشه کناره‌گیر بود و هرگز اجازه نمی‌داد کسی خیلی به او نزدیک شود.
- She had a standoffish demeanor that made it hard to approach her.
- او رفتاری غیرصمیمی داشت که نزدیک شدن به او را سخت می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد standoffish

  1. adjective cold, distant
    Synonyms: aloof, antisocial, cool, eremitic, haughty, indifferent, misanthropic, reclusive, remote, reserved, solitary, unapproachable, uncompanionable, unsociable, withdrawn
    Antonyms: friendly, sociable, warm

ارجاع به لغت standoffish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «standoffish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/standoffish

لغات نزدیک standoffish

پیشنهاد بهبود معانی