امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Antisocial

ˌænt̬iˈsoʊʃl ˌæntɪˈsəʊʃl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more antisocial
  • صفت عالی:

    most antisocial

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
مخالف اصول اجتماعی، مخالف اجتماع، مخل اجتماع، دشمن جامعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- My neighbor was quiet, shy and antisocial.
- همسایه‌ام آرام و خجالتی و عزلت‌گرای بود.
- children who behave antisocially
- کودکانی که رفتار جامعه‌ستیز دارند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antisocial

  1. adjective nonparticipating; avoiding company
    Synonyms:
    alienated ascetic asocial austere cold cynical eremetic hermitlike introverted misanthropic reclusive remote reserved retiring solitary standoffish uncommunicative unfriendly unsociable withdrawn
    Antonyms:
    friendly fun-loving participating sociable

ارجاع به لغت antisocial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antisocial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antisocial

لغات نزدیک antisocial

پیشنهاد بهبود معانی