فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Introverted

ˈɪntrəvɜrːt̬ɪd ˈɪntrəvɜːtɪd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

روان‌پزشکی سلامت روان درون‌گرا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

His teachers perceived him as shy and introverted.

معلمانش او را خجالتی و درون‌گرا می‌دانستند.

They targeted rather introverted and socially inept individuals.

آن‌ها افراد نسبتاً درون‌گرا و از نظر اجتماعی ناتوان را هدف قرار دادند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد introverted

  1. adjective reserved
    Synonyms:
    shy quiet restrained withdrawn cautious modest uncommunicative secretive cold cool standoffish reclusive soft-spoken collected close-mouthed bashful demure introspective offish solitary

ارجاع به لغت introverted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «introverted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/introverted

لغات نزدیک introverted

پیشنهاد بهبود معانی