امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Introversion

ˌɪntrəˈvɜːrʃn̩ ˌɪntrəˈvɜːʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
روان‌شناسی سلامت روان درونگرایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Introversion is often misunderstood as a negative trait.
- درونگرایی اغلب به عنوان خصیصه‌ای منفی سوء تعبیر می‌شود.
- His introversion makes it difficult for him to socialize and meet new people.
- درونگرایی‌اش معاشرت کردن و ملاقات افراد جدید را برایش سخت کرده.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد introversion

  1. noun Calmness
    Synonyms: inner-directedness, preoccupation with self, withdrawal
  2. noun The folding in of an outer layer so as to form a pocket in the surface
    Synonyms: invagination, intussusception, ectropion, eversion, infolding, pronation, resupination
  3. noun (psychology) an introverted disposition; concern with one's own thoughts and feelings
    Antonyms: extraversion, ambiversion

ارجاع به لغت introversion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «introversion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/introversion

لغات نزدیک introversion

پیشنهاد بهبود معانی