گذشتهی ساده:
introvertedشکل سوم:
introvertedسومشخص مفرد:
introvertsوجه وصفی حال:
introvertingروانشناسی سلامت روان آدم درونگرا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سلامت روان
The introvert's quiet nature often leads others to perceive him/her as shy or aloof.
سرشت آرام آدم درونگرا اغلب باعث میشود که دیگران او را خجالتی یا گوشهگیر بدانند.
As an introvert, she often feels drained after spending too much time in large groups.
او بهعنوان آدمی درونگرا، اغلب پساز گذراندن زمان زیادی در گروههای بزرگ، احساس خستگی میکند.
درونگرا شدن، درونگرایی کردن، بهسوی درون کشیدن، به خود متوجه کردن، بهسوی خود برگرداندن (ذهن و فکر و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She introverted her focus.
تمرکزش را به سوی خود برگرداند.
The teacher encouraged the students to introvert their attention and reflect on their own learning.
معلم دانشآموزان را تشویق کرد تا توجه خود را به سوی درون بکشند و در مورد یادگیری خود تأمل کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «introvert» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/introvert