امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bashful

ˈbæʃfl ˈbæʃfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کمرو، خجل، محجوب، خجالتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a well-bred man is modest without being bashful.
- آدم نیک‌پرورده بدون اینکه خجالتی باشد فروتن است.
- Don't be bashful about telling people how you feel.
- از گفتن احساساتت به دیگران خجالت نکش.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bashful

  1. adjective shy
    Synonyms: abashed, backward, blushful, blushing, chary, confused, constrained, coy, demure, diffident, embarrassed, humble, modest, nervous, overmodest, recoiling, reserved, reticent, retiring, self-conscious, self-effacing, shamefaced, sheepish, shrinking, silent, timid, timorous, unassertive
    Antonyms: confident, unabashed, unshy

ارجاع به لغت bashful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bashful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bashful

لغات نزدیک bashful

پیشنهاد بهبود معانی