با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Unabashed

ˌʌnəˈbæʃt ˌʌnəˈbæʃt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بی‌شرم، گستاخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unabashed

  1. adjective Not embarrassed; - Jerome Stone
    Synonyms: unembarrassed, uncowed, uncringing, unintimidated
  2. adjective Characterized by or done without shame
    Synonyms: bald-faced, barefaced, blatant, brazen, brazenfaced, shameless, unblushing, brassy

ارجاع به لغت unabashed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unabashed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unabashed

لغات نزدیک unabashed

پیشنهاد بهبود معانی