آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Unabashed

ˌʌnəˈbæʃt ˌʌnəˈbæʃt

معنی unabashed | جمله با unabashed

adjective

بی‌شرم، جسور، بی‌پروا، بی‌حیا، بی‌تردید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He remained unabashed even after the criticism from the media.

او حتی پس‌از انتقاد رسانه‌ها بی‌پروا باقی ماند.

The artist was unabashed in showing her unusual style.

هنرمند در نمایش سبک غیرمعمول خود، جسور بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unabashed

  1. adjective Not embarrassed; - Jerome Stone
    Synonyms:
    unembarrassed unintimidated uncowed uncringing
  1. adjective characterized by or done without shame

ارجاع به لغت unabashed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unabashed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unabashed

لغات نزدیک unabashed

پیشنهاد بهبود معانی