بیشرم، جسور، بیپروا، بیحیا، بیتردید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He remained unabashed even after the criticism from the media.
او حتی پساز انتقاد رسانهها بیپروا باقی ماند.
The artist was unabashed in showing her unusual style.
هنرمند در نمایش سبک غیرمعمول خود، جسور بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unabashed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unabashed